رهنمان

بازار نفت؛ گذار به پارادیم فراوانی

چشم‌انداز توقف رشد تقاضای نفت و افزایش بلندمدت عرضه باعث شده تا بازار نفت از عصر کمیابی به عصر فراوانی گذر کند.

26

آبان

۱- مقدمه:
مصرف بشر با رشد جمعیت، افزایش طول عمر و توسعه شهرنشینی مسیری فزآینده را طی خواهد کرد و تأمین انرژی موردنیاز آن اجتناب‌ناپذیر است. بر اساس پیش‌بینی شرکت بی‌پی (۲۰۲۰) تقاضای انرژی جهان در سناریو تداوم وضع موجود تا سال ۲۰۵۰ در حدود ۲۵ درصد رشد خواهد داشت. این رشد مصرف انرژی در شرایطی اتفاق می‌افتد که انرژی‌های فسیلی در سال ۲۰۱۹ بیش از ۸۰ درصد سبد انرژی جهان را تشکیل می‌دهند و افزایش غلظت کربن ناشی از مصرف آنها در جو تغییرات اقلیمی نگران‌کننده‌ای را به وجود آورده است. افزایش گرمای زمین، شرایط نامساعد آب و هوایی، افزایش تواتر طوفان‌ها و سیل‌ها و بالا آمدن سطح آب دریاها نشان می‌دهد که سیستم انرژی فسیلی حاکم ناپایدار است و رشد و توسعه پایدار جهان را به خطر می‌اندازد.
بر اساس مطالعه آژانس بین‌المللی انرژی‌های تجدیدپذیر ، در سال ۲۰۱۹ در حدود ۴/۴۹ گیگا تن گاز دی‌اکسید کربن وارد جو شده که سهم انرژی‌های فسیلی ۶۵ درصد بوده است. بنابراین کاهش مصرف انرژی‌های فسیلی و افزایش کارایی استفاده از آنها از طریق جایگزینی انرژی‌های فسیلی با انرژی‌های تجدیدپذیر و افزایش کارایی مصرف در بخش‌های صنعت، ساختمان و حمل و نقل گریزناپذیر است. گروه-۷ با توجه به این ضرورت در اجلاس سال ۲۰۲۱ دستورکاری را برای رسیدن به سیستم انرژی عاری از انتشار کربن تا سال ۲۰۵۰ تصویب کرد و به نظر می‌رسد که گروه-۲۰ نیز در آینده نزدیک به این برنامه بپیوندد.
با توجه به این روند، صاحب‌نظران و تحلیلگران بازار نفت بر این باورند که رشد تقاضای نفت در میان‌ و بلندمدت روندی کاهشی را طی خواهد کرد و در آینده‌ای نه چندان دور به اوج تقاضای نفت می‌رسیم؛ حتی برخی از منابع مانند شرکت بی‌پی در چشم‌انداز سال ۲۰۲۰ پیش‌بینی کرده‌اند که تقاضای نفت در سال ۲۰۱۹ به اوج خود رسیده و پس از آن مسیر کاهشی را طی خواهد کرد.
این چشم‌انداز ناامیدکننده تقاضای نفت در شرایطی رقم می‌خورد که منابع قابل عرضه نفت به بازار نیز در حال رشد است. پیش‌بینی روند فزآینده عرضه نفتِ شیل آمریکا به بازار تا سال ۲۰۳۵ و تقویت ظرفیت تولید کشورهای اوپک مانند عربستان و عراق، بازار نفت را با مازاد عرضه ماندگار مواجه خواهد کرد. علاوه بر این، مطالعات شرکت بی‌پی نشان می‌دهد که طی حدود ۴۰ سال گذشته به ازاء هر یک بشکه نفت مصرفی، دو بشکه نفت به ذخایر نفت قابل استحصال جهان افزوده شده و با ذخایر نفت فعلی می‌توان بیش از دو برابر نفت مصرفی جهان تا سال ۲۰۵۰ را تأمین کرد. به این ترتیب اکتشافات آتی و افزایش ذخایر نفت در آینده بر این منابع خواهد افزود و جهان به جای کمیابی، در پارادایم فراوانی نفت قرار گرفته است.

۲- پارادایم فراوانی و بازار نفت:
بازار نفت به دلیل تعداد کشورهای تولیدکننده معدود این منبع انرژی با هزینه نهایی تولید متفاوت، غالباً به صورت یک بازار انحصار چند جانبه بوده است. تولیدکنندگان نفت با توجه به شرایط فعلی بازار نفت و چشم‌اندازی که از آینده بازار و قیمت انرژی‌های جایگزین دارند، مسیر بهینه تخلیه منابع و قیمت‌ها را انتخاب می‌کنند. طی چند دهه گذشته و در عصر کمیابی، شرکت‌های نفتی جایگزینی برای انرژی نفت متصور نبودند و پایان نفت را با تمام شدن منابع نفت جهان همزمان می‌دانستند. با چنین رویکردی، تولیدکنندگان کم‌هزینه با جیره‌بندی عرضه و اعمال قدرت بازاری، قیمت‌های نفت را چندین برابر هزینه نهایی تعیین کرده و منابع نفتی خود را برای آینده نگه می‌داشتند. این استراتژی بر اساس این انتظار شکل می‌گرفت که ارزش منابع نفتی به دلیل افزایش درجه کمیابی تدریجی، در طول زمان در حال افزایش است. علاوه بر این، جیره‌بندی منابع نفتی به این ترتیب نگرانی‌های مربوط به عدالت بین‌نسلی را نیز برطرف می‌کرد. بنابراین نسبت بالاتر ذخیره نفتی به تولید نفت (شاخص عمر ذخایر) انعکاسی از قدرت و عدالت بین‌نسلی تولیدکنندگان نفت بود.
اما در پارادایم فراوانی، این منظومه فکری کاملاً تغییر می‌کند. در این پارادایم پایان نفت با اتمام منابع نفتی جهان همزمان نیست؛ بلکه تولید انرژی‌های جایگزین پاک و غیرمتمرکز با قیمت‌های رقابتی می‌تواند پایانی بر اتکاء سیستم انرژی جهان بر انرژی‌های فسیلی مانند نفت باشد. به قول زکی یمانی، وزیر نفت فقید عربستان سعودی «عصر سنگ به دلیل کمبود سنگ به پایان نرسید و عصر نفت نیز به مدت‌ها پیش از آنکه جهان با اتمام نفت روبه‌رو شود؛ به پایان خواهد رسید». در این شرایط، نگرانی از باقی ماندن منابع نفتی در زیرزمین و غیراقتصادی شدن استخراج آنها باعث می‌شود تا تولیدکنندگان کم‌هزینه، برای استفاده از مزیت رقابتی و کسب سهم بازار بیشتر و بیرون کردن رقبا انگیزه زیادی پیدا کنند. در نتیجه این جنگ بر سر کسب سهم بازار بیشتر قیمت‌های نفت روندی کاهشی را خواهند داشت و به تدریج به سمت هزینه نهایی تولید کشورهای کم‌هزینه میل خواهد کرد. در این پارادیم، نسبت بالاتر ذخیره نفتی به تولید نفت، نشان‌دهنده قدرت کشورها نیست و چه بسا شاخصی برای آسیب‌پذیری و ضعف آنها باشد. در واقع بهتر است دارایی‌های شما در بانک باشند تا زیر زمین.
در نتیجه کاهش قیمت‌های نفت و میل آن به هزینه نهایی تولید کشورهای کم‌هزینه، مقدار رانت نفتی کاهش یافته و درجه رقابت در بازار به دلیل تلاش برای کسب سهم بازار بیشتر افزایش پیدا می‌کند. یکی از آثار این تشدید رقابت، تغییر در الگوی توزیع رانت در بازار نفت بوده است. به طور خاص، رانت کشورهای صادرکننده نفت که دارای هزینه تولید کمتری هستند، کاهش یافته و مصرف‌کنندگان از کاهش قیمت نفت منتفع می‌شوند. علاوه بر این، کشورهای تولیدکننده برای جذب سرمایه‌گذاران بخش خصوصی و شرکت‌های چندملیتی مجبورند قراردادهای خود را با تغییر موازین مالی جذاب‌ترکنند.

۳- پارادایم فراوانی نفت و قیمت‌های بلندمدت:
برخلاف بسیاری از کالاهای تولیدی، نفت یک کالای استخراجی است و امکان جایگزینی هر واحد مصرف‌شده از آن برای مالک این منابع وجود ندارد و بالتبع این منبع انرژی تجدیدناپذیر روزی به پایان می‌رسد. مالک منابع که به دنبال حداکثرسازی درآمد انتظاری خود از فروش این منبع است، الگوی تولید یا تخلیه منبع خود را بر اساس انتظاراتی که در خصوص قیمت انرژی‌های جایگزین دارد تغییر می‌دهد و در نتیجه مسیر بهینه قیمتی برای تولیدکننده نفت تغییر خواهد کرد. بر اساس نظریه پایه‌ای هتلینگ مالک منابع نفتی باید نفت را به ترتیبی استخراج کند که ارزش منابع آن به اندازه نرخ بهره حقیقی رشد کند؛ تا مالک منابع نفتی بین استخراج نفت امروز و پس‌انداز پول دریافتی آن در بانک با سودی معادل نرخ بهره حقیقی و استخراج آن در دوره بعد بی‌تفاوت باشد. اما این نظریه بر این فرض استوار است که نفت دارای جایگزینی نیست که بتواند انرژی موردنیاز را در قیمت‌های مشابه تأمین کند. در نتیجه مالک منبع نگرانی‌ای در خصوص تخلیه کامل منبع نفتی خود در طول زمان ندارد.
اما در عصر فراوانی که جهان به جای نگرانی از تمام شدن نفت، نگران جایگزینی کامل نفت با انرژی‌های پاک مانند انرژی خورشیدی و باد است، روش قیمت‌گذاری پایه‌ای هتلینگ موضوعیتی نخواهد داشت. نگرانی از جایگزینی نفت با انرژی‌های تجدیدپذیر، از منظر نظری، مالکان نفتی را به این تکاپو می‌اندازد که هر چه سریعتر منابع نفتی خود را تبدیل به پول کنند و این رقابت برای فروش بیشتر باعث خواهد شد قیمت نفت به تدریج کاهش یافته و به هزینه نهایی تولید هر بشکه نفت در کشورهای تولیدکننده کم‌هزینه، میل کند. بر اساس تخمین‌های صورت گرفته توسط رایستاد انرژی متوسط هزینه تولید برای کشورهای عربستان، ایران، عراق، امارات و کویت -که توان تأمین ۳۰ درصد از تقاضای نفت جهان را دارند- تقریباً برابر ۱۰ دلار در هر بشکه است.
حال پرسش اینجاست که آیا باید انتظار داشته باشیم که کشورهای صادرکننده نفت در عمل نیز برای پولی کردن هر چه سریعتر منابع نفتی خود قیمت‌های نفت را به شدت پایین آورند تا ضمن بیرون کردن رقبا سهم بازار خود را افزایش دهند؟ آیا کشورهای صادرکننده مانند کشورهای عضو اوپک توان تحمل قیمت‌های نفت در محدوده ۱۰ دلار در هر بشکه را دارند؟ قیمت‌های بالاتر نفت چه نگرانی‌هایی را برای کشورهای نفتی در آینده به وجود خواهد آورد؟ در یادداشت بعدی به این موضوع خواهیم پرداخت.

جمع‌بندی:
چشم‌انداز کاهش رشد تقاضا و رسیدن به اوج تقاضای نفت در دهه آتی در کنار افزایش منابع عرضه باعث شده بازار نفت از عصر کمیابی به عصر فراوانی گذر نماید. برخلاف عصر کمیابی، کشورهای نفتی به دلیل افزایش احتمال جایگزینی کامل نفت با انرژی‌های تجدیدپذیر در آینده نه چندان دور، باید هر چه سریعتر منابع نفتی زیرزمینی خود را به پول تبدیل کنند. افزایش رقابت بر سر فروش بیشتر و تصاحب سهم بازار عرضه نفت به بازار را افزایش خواهد داد و قیمت‌های نفت در بلندمدت کاهش خواهند یافت. در صورتی که قیمت‌های نفت از قیمت‌های رقابتی بالاتر بمانند، بخشی از منابع نفتی به دلیل غیراقتصادی شدن در زیرزمین باقی خواهد ماند.

پی‌نوشت:

IRENA .۱
Reserve to production (R/P) ratio .۲
Rystad Energy .۳

 
درخواست خدمات مشاوره و آینده‌پژوهی
سفارش گزارش‌های تحلیلی

جستجوی یادداشت ها

v

در شبکه های اجتماعی ما را همراهی نمایید

جستجوی کلمات کلیدی