اپیزود 8: کارکردها و چشم انداز رمزارزها
تحلیلگران:
دکتر امین شمس
دکتر فرهاد نیلی
دکتر مسعود طالبیان
دکتر مهدی حقباعلی
میزبان:
دکتر امینه محمودزاده
دکتر محمودزاده:
دکتر «شمس» سلام به فارکست اقتصادی و مالی خیلی خوش آمدید.
دکتر شمس:
سلام خیلی ممنون از این که من را دعوت کردید، خیلی باعث افتخار هست که اینجا در خدمتتان هستم و امیدوارم که امروز بحث خوبی راجع به رمزارزها و بلاکچین داشته باشیم.
دکتر محمودزاده:
لطفا بفرمایید رمز ارز چیست، چه تحولاتی را پشت سر گذاشته، روندهای کنونیآش کدامها هستند؟ خیلی در مورد بیتکوین میشنویم، آیا این غلبه بیتکوین در شنیدهها به معنی غلبهاش در دنیای عمل و اجرا هم هست؟
دکتر شمس:
بحث رمزارزها و فنآوری بلاکچین موضوع مهم و حساسی هست؛ بیتکوین به عنوان یک رمزارز خیلی پیشرو بوده، خیلی اتفاقات با بیتکوین شروع شده، همهی رمزارزهای دیگر خیلی از تحولات را مدیون بیتکوین هستند، ولی بیت کوین بهطور خاص و رمزارزها بهصورت عام یکی از کاربردهای فنآوری بلاکچین هستند.
امروزه چندین هزار رمزارز داریم، شاید نزدیک ۱۸-۱۷ هزار رمزارز مختلف داریم که روی exchangeهای مختلف مبادله میشوند و فقط یکی از اینها بیتکوین است. و حتی فنآوری بیتکوین خیلی فنآوری به روزی هم نیست، در زمینههایی مشکل دارد، در زمینههایی هم جوابگو نیست. در نتیجه خیلی خوب است که راجع به این موضوع صحبت کنیم که چه پتانسیلهای دیگری در بازار رمزارز وجود دارد، فنآوری بلاکچین چه پتانسیلهای دیگری دارد.
بحث را با چند مثال شروع میکنم که بهتدریج بتوانیم سوالات اصلی را بفهمیم و سپس قدری در مسائل دقیقتر شویم و ببینیم چطور فنآوری بستری را فراهم کرده که این مثالها محقق شدهاند. یک مثال آن است که شما میتوانید اینترنتتان را روی بلاکچین داشته باشید: با قیمت ارزانتر، مقاوم در برابر سانسور و به صورت غیرمتمرکز. پلتفرمی وجود دارد به اسم «هلیوم» که به شما اجازه میدهد به کمک مجموعهای از دستگاههای هاتاسپات۱ که نصب کردهاید، بهصورت غیر متمرکز اینترنت را برای آدمهای اطراف Broadcast کنید. بُرد این دستگاههای هاتاسپات از بُرد Wi-Fi خیلی بیشتر است و امروزه نزدیک ۶۰۰ هزار عدد از این دستگاههای هاتاسپات در سراسر دنیا وجود دارد که خدمات اینترنت ارائه میکنند. در چند سال اخیر این سیستم بیشترین رشد را در ارائهکنندگان اینترنت داشتهاست. در ایران هم میدانم که امروزه استفاده میشود. این مثال، فقط یک نمونه از این پلتفرمهای مبتنی بر بلاکچین هست، پلتفرمهایی که روی یک بلاکچین بنا شدهاند و روی یک دفتر «کل توزیع شده ۲» این فنآوری را فراهم میکند که اشخاص میتوانند به صورت غیر متمرکز، بدون اینکه بخواهند از شرکتهای عمدهای که روی اینترنت خیلی کنترل دارند و هزینهی زیادی هم برای ارائه خدمات میگیرند، به اینترنت دسترسی پیداکنند.
یک مثال دیگر یک پلتفرمی هست به اسم File Coin، اینجا شما میتوانید دادههای خودتان را روی کامپیوتر دیگران ذخیره کنید. یعنی بهعنوان مثال، روی کامپیوترتان چند گیگابایت فضای خالی دارید. میتوانید آن فضای خالی را به من که دادهای دارم و میخواهم آن را جایی ذخیره کنم، با فنآوری بلاکچین اجاره بدهید. داده من رمزنگاری۳ میشود، روی کامپیوتر شما قرار میگیرد و حتی صاحب کامپیوتر هم نمیتواند به آن اطلاعات دسترسی داشته باشد. با اینکه دادهها روی کامپیوتر شخص دیگری قرار گرفتهاند، شما تنها صاحب آن دادهها هستید. این دادهها به صورت غیرمتمرکز در فضایی که قبلا استفاده نمیشده ذخیره میشود. فضای تلف شدهی روی کامپیوتر به کار گرفته میشود و ارزشی ایجاد میشود، و در قبال آن ارزش، افراد پولی دریافت میکنن.
در اقتصاد کوچکی که اینجا تشکیل میشود، اقتصادی که در آن آدمها داده و فضای ذخیره داده را با هم مبادله میکنند، یک توکن، یک پول ایجاد شده به اسم فایل کوین۴. افراد فایلکوین را که یک پول قابل برنامهریزی هست برای مبادلاتشان استفاده میکنند. یعنی همینطور که داده بهصورت کامپیوتری منتقل میشود، پول هم بهصورت کامپیوتری مبادله میشود. فردی که آن فضای خالی را برای ذخیره داده فراهم کرده، اجارهی فضا را دریافت میکند.
این دو مثالی که گفتم، هم «هلیوم» هم «فایلکوین» در سالهای اخیر رشد خیلی سریعی داشتهاند. الان اگر به این فهرست چند هزار تایی رمزارزها نگاه کنیم، این دو مورد رتبهای در حدود ۴۰ –۳۰ دارند، ولی ممکن است در آینده رشد بیشتری هم داشته باشند.
این مثالها را بیان کردم که بگویم پتانسیل فنآوری بلاکچین خیلی خیلی فراتر از بیتکوین است، و اگر میخواهیم وارد این بازار بشویم چه برای سرمایهگذاری، چه برای اینکه محصول جدیدی ارائه کنیم، خیلی خوب است که این قابلیتها را بشناسیم و بدانیم که قضیه کلا محدود به بیتکوین نیست. حتی خیلی جاها از نظر فنآوری، بیتکوین مقداری نسبت به رمزارزهای جدیدتر عقب هست، الان رمزارزهایی داریم که از نظر فنآوری قابلیتهای بالاتری از بیتکوین دارند.
اینها که گفتیم میتواند شروع بحثی باشد که در ادامه بتوانیم درباره اینکه فنآوری رمزارزها چگونهاست، رمزارزهای دیگر چه فرقی با بیتکوین میکنند و چه مزایایی دارند صحبت کنیم.
دکتر نیلی:
من با استفاده از مقدمهای که دکتر «شمس» گفتند میخواهم نکتهای اضافه کنم. ببینید در تاریخ تحولات اقتصادی تقریبا یک قصه تکرار شده و آن قصه این است که یک مثلثی داشتهایم که در این مثلث اتفاقی در بعد فناوری افتاده، این اتفاق که در بُعد فناوری بوده با تاخیر زمانی و با ساز و کارهایی تجاریسازی۵ میشده و میآمده در کسبوکار ارزشی خلق میکرده و وقتی این ارزش خلق شده به اندازهی کافی بزرگ یا به اندازه کافی قابلرویت بوده تحولی در زندگی مردم ایجاد میکرده است. سپس رگولاتور پشت سرش میآمده و این را قاعدهمند میکرده، از زمانی که قاعدهمند میشده، رفتارها پیشبینیپذیر میشده و چرخ میچرخیده و ما یک پله میرفتیم بالاتر و زندگی ادامه پیدا میکرده است.
این تعبیر قشنگ «اقتصاد جدید» که دکتر «شمس» به کار بردند را میخواهم تکرار کنم، ظاهرا در اقتصاد جدید مثلث دیگری در حال معرفی شدن است، و آن مثلث این است که یک اتفاقی در فناوری افتاده که ما را به یک خروجیای برده اصلا میتواند جادهی جدیدی باشد. تحول فناوری اینبار یک قرارداد اجتماعی۶ یا مجموعهای از قراردادهای اجتماعی را ایجاد کرده که مردم میتوانند بر اساس اعتمادی که به فناوری دارند پیمانهایی را با هم ببندند. این پیمانها پیشبینیپذیر و قاعدهمند هستند و میتوانند متقابل باشند. این اتفاق، پارادایم شیفت را ایجاد کردهاست. کسبوکارها بر اساس این قراردادهای اجتماعی دیدهاند ظاهرا ارزشی در حال خلق شدن است و از آن استفاده کردهاند، رگولاتور هم عقب مانده است. بنابراین به نظر میرسد مردم در غیاب دولت در غیاب رگولاتور توانستهاند بر اساس این فناوری که ایجاد شده، پلتفرمهایی را ایجاد کنند و روی این پلتفرمها رفتارهای قاعدهمند ایجاد کنند. این پدیده هم خلق ارزش میکند و هم تغییر رفتار ایجاد میکند و هم ما را وارد عرصهی جدیدی از اقتصاد میکند. به نظر میرسد که رگولاتور باید تن بدهد به این تغییری که اتفاق افتاده است.
به نظرم خود این بحث از منظر اقتصادی بحث جدیدی است، من غیرمحتاطانه میگویم به نظرم نقطه عطف بزرگی۷ که دارد در اقتصاد اتفاق میافتد، شروعش از فناوری بوده و این فناوری ما را وارد عرصه جدیدی کرده است. به نظر میرسد این موج دیر یا زود همهی اقتصادها را در بر خواهد گرفت.
تعبیر پول قابل برنامهریزی هم به نظرم خودش یکی از نقاط عطفیست که شاید در ادامهی بحث بیشتر به آن بپردازیم که چه فرصتهایی را میتواند خلق کند.
دکتر محمودزاده:
خیلی ممنون دکتر «نیلی». این فنآوری بلاکچین که الان توانسته جای دولتی بنشیند که در واقع خودش فنآوریای بوده که قرنها پیش اشخاص برای تضمین قراردادهای اجتماعی به آن رسیده بودند، چطور شروع شد چه شد که آنقدر خیز گرفت.
دکتر شمس:
شروعش برمیگردد به بحران اقتصادی ۸-۲۰۰۷ و این موج اخیری که بعد از آن اتفاقات در فضای فینتک۸ شکل گرفت. قضیه این بود که در بحران اقتصادی که اتفاق افتاد که خیلی از افراد در سراسر دنیا و همچنین آمریکا به طور خاص خانه و شغلشان را از دست دادند، لطمههای بزرگی خوردند و تقصیر را متوجه نهادهای مالی بزرگ میدانستند، بانکهای بزرگ پیشاپیش میدانستند که اتفاقی در حال وقوع است، تحقیقات زیادی هم شد، این نهادهای مالی برای اینکه ریسک را مدیریت کنند کارهایی باید میکردند [که نکردند]. همچنین، بهخاطر کلاهبرداریهایی که اتفاق افتاده بود، تقصیرها گردن بانکها، بانک مرکزی و همچنین دولت افتاد. زیرا دولت تصمیم گرفته بود به خیلی از این بانکها که در شرف ورشکستگی بودند با پول مالیات مردم کمک کند و از ورشکستگی آنها جلوگیری کند.
به همین دلیل با این هدف که یک سیستم مالی به وجود بیاید که بنایش بر دولت و سیستم بانکی و شرکتهای مالی بزرگ نباشد، بلکه به صورت غیرمتمرکز و توزیعشده۹ عمل کند موجی راه افتاد. بیتکوین دقیقا بعد از همین فضا عرضه شد، یعنی در سال ۲۰۰۸ یک مقالهی دانشگاهی توسط یک آقا یا یک خانم یا یک گروهی از آدمها به اسم «ساتوشی ناکاموتو» معرفی شد (نکته این است که ما نمیدانیم اصلا این شخص کیست و تحت چه فضایی بیتکوین را راه انداخته ولی این مقاله با اسم مستعار «ساتوشی ناکاموتو» بیرون آمد).
چکیده مقاله اصلا اینطوری شروع میشود که ما میخواهیم یک سیستم Peer2Peer از پول راه بیندازیم که میتوانید با استفاده از این سیستمْ، پول را از یک شخص به شخص دیگری بفرستید، بدون اینکه نیاز به هیچ نهاد یا موسسهی مالیای وجود داشته باشد. اولین جملهی این مقاله اینطور شروع میشود، یعنی موضوع اینطور بیان میشود که سیستم مالیای باشد که متکی بر هیچ نهاد متمرکزی نیست؛ این در مورد بیتکوین.
کلا رویای بازار مالی غیرمتمرکز که درگیر نهادهای عمدهی مالی هم (که بعضا خیلی به جامعه لطمه زدهاند) نباشد، از آنجا شکل گرفت، اما یک مشکل فنآورانه وجود داشت، به این صورت که اگر بخواهید پول دیجیتالی داشته باشید باید مطمئن باشید که این پول اصطلاحا خرج دوباره۱۰ نمیشود، یعنی مثلا اگر شما یک سکهی دیجیتال دارید، این را یک بار معادل دو میلیون تومان میدهید یک چیزی میخرید، ولی چون این سکه فیزیکی نیست، شاید شما بتوانید خریدی که انجام دادهاید را به طریقی پاک کنید و تاریخچه مبادله را در این سیستمی که هیچ نهاد متمرکزی از آن مراقبت نمیکند به نحوی دستکاری کنید و بتوانید دوباره آن سکه را بدهید و چیز دیگری بخرید، بهعبارت دیگر، این پول را دو بار خرج کنید.
این موضوع پیچیدهای است در عمل خیلی راحت نمیتوان از آن جلوگیری کرد. کاری که بیتکوین میکند که همان نوآوری مهم بیتکوین هست، آن است که با استفاده از فنآوری بلاکچین از دوباره خرج کردن پول جلوگیری میکند.
به چه صورت این کار را انجام میدهد؟ بیتکوین تراکنشهای مالیای که انجام میشود را در بلاکهایی قرار میدهد، مثلا حدود دو سه هزار تراکنش در یک بلاک ثبت میشوند، حدودا بهطور میانگین هر ده دقیقه یک بلاک جدید به این زنجیرهی طولانی تراکنشهای مالی اضافه میشود. این بلاکها روی همدیگر ساخته میشوند، بهطوریکه امروز چیزی بیشتر از ۷۰۰ هزار بلاک بیتکوین داریم که هر کدام بهطور میانگین حدود دو سه هزارتا تراکنش مالی را ثبت کردهاند. نکته آن است که این بلاکچین، این دفترکل، خیلی اطلاعات حساسی را در خود دارد. برای درک اهمیت، به این فکر کنید که اگر مثلا کسی پنج یا ده سال قبل که بیتکوین خیلی ارزان بود به شما بیست عدد بیتکوین داده بود، این تعداد بیت کوین امروز شاید چیزی نزدیک به یک میلیون دلار میارزید، ولی چیزی که شما دارید در واقع یک خط تراکنش در این دریای بزرگ دفتر کل بیتکوین است که روی اینترنت قرار دارد و تقریبا همه هم به آن دسترسی دارند و هیچ نهاد متمرکزی هم از این محافظت نمیکند. یعنی شما این یک میلیون دلار موجودیتان، به آن یک خط داده ثبت شده در این دفتر کل وابسته هست. شخصی این بیست بیتکوین را زمانی یک دلار میارزیده به شما داده و نمیدانسته که بعدها آنقدر قیمتش بالا خواهد رفت، اگر آن شخص آن تراکنش را از این دفتر پاک کند خودش صاحب آن یک میلیون دلار خواهد شد. یعنی انگار اصلا چیزی به شما نداده، به همین دلیل آدمها خیلی انگیزه دارند که دفتر کل را دستکاری کنند.
قشنگی بیتکوین و کل بحثی که راجع به بلاکچین وجود دارد آن است که از این دستکاری جلوگیری میکند، در حالی که اصلا هیچ سیستم متمرکزی، هیچ بانکی یا هیچ دولتی هم از آن مراقبت نمیکند. شما اگر بخواهید دفتر کل را دستکاری کنید، مثلا اطلاعات یکی از این بلاکها را تغییر دهید، میتوان گفت تقریبا غیرممکن است. وارد جزییات بیشتری نمیشوم از این که چطور به این برگشتناپذیری دسترسی پیدا میکند.
زیبایی اتفاق همین است، کمی به این فکر کنیم تا اهمیت بیتکوین را بفهمیم، اینکه شخصی به نام «ساتوشی ناکاموتو»، که دوباره میگویم اصلا نمیدانیم کیست، یک برنامهی کامپیوتری، یکسری کد نوشته و این کد را بیشتر از ده سال پیش رها کرده روی اینترنت و هیچکسی نیست حتی خود ناکاموتو قرار نیست که از این کد محافظت کند. همه به این کد دسترسی دارند و میتوانند استفاده کنند، امروزه این دفتر کل چیزی نزدیک به یک تریلیارد دلار را محافظت میکند.
اینکه کدی که یک فرد ده سال پیش نوشته و امکان دستکاری این دفتر کل هم وجود ندارد بدون اینکه کسی از آن مراقبت کند، این قشنگی آن فنآوریست و همه بحثی که راجع به بیتکوین میشنویم از همینجا میآید.
کارکردهای دیگری هم میتوان برای این فنآوری تصور کرد. در این فنآوری ما میتوانیم تراکنشهای مالی را روی این دفتر کل دفتر کل ذخیره کنیم، رمزارزهای جدیدتر مثل «اتریوم» و بچههای «اتریوم» گفتند حالا که این فنآوری را داریم و بیتکوین از این فنآوری استفاده میکند که تراکنشهای مالی را آنجا ثبت کند، ما میتوانیم هر چیز دیگری را هم در این دفتر بنویسیم. یعنی این سیستم که وجود دارد، دادههای حساسی هم هستند که ما میخواهیم بصورت غیر متمرکز از آنها محافظت کنیم، میتوانیم این دادهها را بگذاریم روی بلاکچین. مثلا اتریوم برنامههای کامپیوتری را روی این بلاکچین میگذارد، یک چیزی هست به اسم «قراردادهای هوشمند»۱۱، این قراردادها را با یک زبان کامپیوتری به اسم زبان «سالیدیتی» مینویسند و کل تاریخچهی این قراردادها را روی این بلاکچین نگهداری میکنند. حتی تاریخچهی اجرا شدن این قراردادها را هم روی بلاکچین ثبت میکنند. یعنی ما یک قراردادی با هم بستیم، این قرارداد روی بلاکچین ثبتشده و به واسطه این قرارداد من یک چیزی یک سرویسی به شما دادهم و پولی از شما گرفتهام، حتی سابقهی اجرا شدن قرارداد هم آنجا ضبط شده و همانطور که بیتکوین به صورت غیرمتمرکز از دستکاری شدن تراکنشهای مالی محافظت میکند، اتریوم هم این فنآوری را استفاده میکند که از دستکاری شدن این قراردادها جلوگیری کند.
از آنجا که افراد مختلف ممکن است این انگیزه را داشته باشند که قراردادها را دستکاری کنند یا بعضا اجرایی نکنند، در دنیای واقعی در خیلی موارد برای محقق شدن قراردادهای اجتماعی به دادگاه احتیاج داریم. ولی روی «اتریوم» این نیاز وجود ندارد، قراردادها به صورت خودکار محقق میشوند، وقتی شما خدمت تعریفشده روی اتروم را بگیرید، پول خود به خود منتقل میشود. روی بلاکچین اتریوم هم تراکنشهای مرتبط با آن خدمتی که انجام میشود و هم تراکنشهای مالی قرار دارد، همه اینها روی یک دفتر ثبت شده و این دفتر یک ابزار قابل برنامهریزی هست، برای همین به محض اینکه خدمات ارائه میشود، پول خودش بهصورت خودکار جابه جا میشود. مساله توقف۱۲ دیگر وجود ندارد، اینکه پول متوقف بماند و برای اثبات اینکه خدمت دریافت شده یا نشده نیازی به مراجعه دادگاه نیست.
دکتر محمودزاده:
لطفا در مورد روندهای این بازار بیشتر توضیح بدهید.
دکتر شمس:
یک زمانی، مثلا ۶–۵ سال پیش، روند بازار ارائهی بیتکوینهای جدید بود. بیتکوین وجود داشت که از نظر فنآوری محدودیتهای دارد، مثلا تعداد تراکنشهایی که هر ثانیه میتواند پردازش کند در مقایسه با سیستمهای مالی و پرداختی دیگر خیلی پایین است. یا مثلا میزان مصرف انرژیای که بیتکوین برای محافظت از سیستم دارد خیلی بالاست و برق زیادی مصرف میکند. این محدودیتها باعث شد از یک زمانی به بعد افراد گفتند میخواهیم نسخهی بهتری از بیتکوین ارائه کنیم، بیتکوینی میدهیم که تعداد تراکنشهای آن خیلی بیشتر هست و در هر ثانیه انرژی کمتری مصرف میکند. زمانی روند این موضوع بود.
حالا ترند اخیری که در بازار وجود دارد این است که «اتریوم»های بهتری ارایه کنند، یعنی پلتفرمهایی ارایه کنند که به شما قابلیت برنامهنویسی روی این پلتفرم را میدهد، میتوانید برنامهنویسی کنید، برنامههای غیر متمرکز۱۳ را توسعه میدهیم، اینها را روی بلاکچین ذخیره میکنیم. استفادهای که از این برنامهها میشود، اجرایی شدن آنها، قراردادها و تاریخچهشان را هم روی بلاکچین نگه میداریم.
روند اخیر عملا استفاده از این پلتفرمهاست، برای درک ابعاد مساله، به این فکر کنید با برنامهنویسی کامپیوتری چه کارهایی میشود کرد؟ تقریبا همه کار، یعنی پتانسیلش تقریبا انتها ندارد. وقتی که بتوانید بهصورت غیرمتمرکز برنامه برنامهنویسی را انجام بدهید و روی بلاکچین نگه دارید، که طبیعتا آن هم پتانسیلش ته ندارد و به کمک آن هر کاری میشود کرد. مثلا سیستم اینترنت غیر متمرکز یا سیستم ذخیرهسازی اطلاعات بهصورت غیر متمرکز را میتوان راه انداخت.
از دل این فنآوری یک محصول خیلی جدیدتری به وجود آمده که اسمش را DeFi۱۴ یا گذاشتهاند گذاشتهندکه که به کمک آن میتوان خدمات مالی را بهصورت غیر متمرکز ارایه کرد. مثلا روی سیستمهای DeFi میتوان پول قرض گرفت، فرض کنید شما مقداری اتریوم دارید، این را به عنوان وثیقه روی یک سیستم غیرمتمرکز میگذارید و از آن سیستم مثلا ارز دیجیتال قرض میگیرید. نکته این است که هیچ نهاد متمرکزی پشت این خدماتدهی نیست، اینها فقط مجموعهای از کدهای کامپیوتری هستند که روی اتریوم نوشته شدهاند. هیچ کسی هم حق این را ندارد که آنها را دستکاری کند، مثلا وثیقهای که شما میگذارید را ضبط کند یا نرخ سودی که شما قرار بوده بگیرید را عوض کند، یا حتی امکان این را ندارید که پول آن بانک را پس ندهید، بهخاطر اینکه وثیقه دارید بهصورت اتوماتیک پول شما باید برگردد و وثیقه تحت قراردادی که بسته شده باید آزاد شود.
در مجموع، این روند اخیر به اسم DeFi که حجم بازارش هم مدام بزرگ و بزرگتر میشود و به چیزی نزدیک ۱۰۰ میلیارد دلار رسیدهاست، خدماتی مثل همین قرض گرفتن غیرمتمرکز، مثل بیمهی غیرمتمرکز، مثل exchangeهای غیر متمرکز را شامل میشود. شما برای اینکه بخواهید مثلا تتر۱۵ بدهید و اتریوم بخرید احتیاجی ندارید از exchangeهای متمرکزی که هستند استفاده کنید، بلکه میتوانید از exchangeهای غیرمتمرکز استفاده کنید. منظورم از غیرمتمرکز این است که این خدماترسانی فقط یک کد کامپیوتری است که شخصی روی بلاکچین اتریوم نوشته و رها کرده و حالا افراد میتوانند این کد کامپیوتری را اصطلاحا فراخوان کنند و به کمک آن مبادلاتی انجام بدهند.
بعدتر میتوانیم راجع به بحث دیگری هم که وقتی راجع به DeFi صحبت میکنیم خیلی مهم میشود هم گفتگو کنیم. منظورم Stable Coinها است و مثلا دلار دیجیتال و یا یوروی دیجیتال و اینکه چه استفادههایی در این سیستم دارند.
دکتر نیلی:
من فقط برای اینکه ابعاد ماجرا مشخص شود، چند عدد و رقم به بحث خوبی که دکتر «امین» داشتند اضافه میکنم. ببینید طبق گزارش مککنزی پایان سال ۲۰۲۱ حجم داراییهای مالیِ کاغذی تقریبا ۵۱۰ تریلیون دلار هست که شش برابر GDP جهان محسوب میشود. ویژگی این داراییهای کاغذی چیست؟ بابت هر بستانکارش یک بدهکار و یک قرارداد وجود دارد که در واقع تعهد بدهکار را نسبت به بستانکار و حق بستانکار را برای مطالبه کردن آن بدهی مشخص میکند. بهطور ضمنی در دل آن قرارداد یک شخص ثالثی به نام دادگاه و سیستم قضایی وجود دارد که اگر بدهکار نکول۱۶ کرد بستانکار وادارش کند که ایفای تعهد کند. این 510 تریلیون دلار در واقع آینهکاری هم شده یعنی هر رقمش که در دفتر کل در سمت راست به عنوان دارایی ثبت شده جای دیگری در سمت چپ به عنوان بدهی ثبت شده است. بنابراین هر رقم دو بار آمده منتها با ترکیبات مختلف، این ستون فقرات سیستم سنتی مالی۱۷ است که شروعش شاید از اولین بانک مرکزی دنیا در سوئد۱۸ باشد که در قرن هفده میلادی درست شد. الان سیصد و بیست سال است که این سیستم تامین مالی سنتی را داریم که پیشوایان یا در واقع زمامداران پول و زمامداران فایننس، لشکری از بانکداران و لشکری از راهبران نظام مالی، گردش این سیستم را ایجاد و پایش میکنند. اینکه چه کسی به چه کسی بابت چه چیزی بدهکار است، چقدر از بدهی بازپرداخت شده چقدر بدهی جدید خلق شده و مواردی مانند این. در واقع دفاتر کل متمرکز تنظیم همین صورتهاست، اینکه انبارهی۱۹ بدهیها و داراییها چگونه با روانهی۲۰ گردش مالی جدید به روز میشود.
رقم ۱۰۰ میلیارد دلاری که دکتر «شمس» فرمودند در خصوص DeFi هر چند رقم خیلی کوچکیست اما اولا با سرعت خیلی زیادی در حال بزرگ شدن است، ثانیا یک تغییردهنده زمین بازی۲۱ است که نشان میدهد پارادایم در حال عوض شدن هست، نه به زمامداران پول و زمامداران فایننس دیگر نیازی هست، نه به آن دفاتر کل متمرکز نیاز هست، نه به آن دادگاهها که قراردادها را تسجیل یا تنفیذ کند. بلکه طرفین به این توافق رسیدهاند که در واقع هیچ شخص ثالثی وارد نمیشود و همان سیستم Peer2Peer بینیاز میکند از وجود شخص ثالث میتواند کار کند.
طبیعتا این پارادایم شیفت هم فرصتها و دستاوردها و همچنین چالشها و ریسکهای خودش را دارد که مثل هر فناوری و هر نوآوری دیگری میشود درباره آن صحبت کرد. من فقط خواستم بگویم که ما داریم راجع به چه عدد و رقمهایی داریم صحبت میکنیم.
انگار این درخت تناور بزرگ ما که ۳۲۰ سال سابقه دارد، یک جوانه کنارش سبز شده که برگهایش نشان میدهد از جنس آن درخت نیست و ضمنا سرعت بزرگ شدنش بیشتر است و اصلا جنس میوه و همه چیزش متفاوت خواهد بود و اکوسیستم جدیدی را ایجاد میکند؛ بنابراین موضوع جذابیست، هم از بُعد بیزینس هم از بُعد دانشگاهی و هم از بُعد قاعدهگذاری و سیاست گذاری.
دکتر امینه محمودزاده:
دکتر «طالبیان» لطفا در مورد فناوری بلاکچین بیشتر برای ما توضیح بدهید.
دکتر مسعود طالبیان:
اول در مورد این ۲۵۰۰ میلیارد دلار که ارزش داراییهای رمزارز هست که دکتر «نیلی» فرمودند، این رقم در مقابل جمع داراییهای غیر رمزارز یا داراییهای سنتی اگر اسمش را بگذاریم رقم کوچکی است، ولی همانطور که فرمودند زمین بازی جدیدی بهوجود آمده و این امر خودش را در رشد رمزارزها نشان میدهد. سال گذشته ارزش آنها حداقل چهار برابر شده، یعنی از حدود ۶۰۰ –۵۰۰ میلیارد دلار رسیده به ۲۵۰۰ میلیارد دلار، اگر مثلا برای یک دهه به چنین رشدی ادامه دهد میتوان تصور کرد که عملا با چه بازار رمزارز بزرگی روبرو هستیم.
میخواهم با توجه به صحبتهایی که دکتر «شمس» هم فرمود در مورد خود بلاکچین صحبت کنم. در بلاکچین چند مشخصهی اصلی داریم که برخی از آنهادر صحبتها مطرح شد، اولین آن هم این است که یک دفتر کل برای ثبت تراکنشها وجود دارد ولی این دفتر کل توسط یک نفر یا یک نهاد حفظ نمیشود و در واقع Peer2Peer هست، افراد مختلف در جاهای مختلف دنیا از طریق این دفتر با هم ارتباط دارند و این امر یک مشخصهی دوگانهای به بلاکچین میدهد. از جهتی خیلی شفاف است و همه میتوانند به آن دسترسی داشته باشند، و از طرفی امکان ناشناس بودن را ایجاد میکند، یعنی بهصورت همزمان دو پدیده به ظاهر متناقض شفافیت و ناشناس بودن را ارائه میکند. اگه کسی میخواهد ناشناس باشد میتواند با یک آدرس ایمیل یا هرچیزی در این اکوسیستم مالکیت داشته باشد، و همزمان امکان دستکاری هم تقریبا وجود ندارد (همانطور که مطرح شد بهخاطر سختی محاسباتیای که وجود دارد دستکاری تقریبا غیر ممکن است، این که میگوییم تقریبا غیر ممکن است، منظور این است که از لحاظ ریاضی امکانپذیر است ولی به قدری سخت است که تقریبا وقوع آن غیر ممکن است). پنجمین ویژگیای که میشود از خواص بلاکچین گفت این است که قابل برنامهریزی است که در واقع از این ویژگی میشود برای بحث قراردادهای هوشمند۲۲ استفاده کرد.
اگر این پنج مشخصهی بلاکچین را در نظر بگیریم میتوانیم از دو جهت کاربردی به آن نگاه کنیم، یکی بحث پول هست، مثلا اگر درباره خود بیتکوین فکر کنیم یک نوع پول است، یک سکهست. زوایه دیگر فناوری پرداختهاست که راجع به نحوهی پرداخت بحث میکند. در این حیطه، موضوع تعریف یک سکهی جدید یا یک پول جدید نیست، بلکه درباره توکنی صحبت میکنیم که نحوهی پرداخت را تسهیل میکند.
تفکیک این دو کاربرد میتواند مقداری بحثهای ما را دستهبندی بکند، یک بحث مفصلی راجع به پول میتوان داشت، یک بحثی هم درواقع راجع به نحوهی پرداخت است که این تکنولوژی به آن کمک میکند. این دسته دوم مرتبط با نحوه پرداخت ممکن است اتفاقا برای کسبوکارها چه در ایران چه کشورهای دیگر از اهمیت بیشتری هم برخوردار باشد.
دکتر شمس:
دقیقا همینطوری است که فرمودید. در سطح خیلی کلان بهطور کلی این رمزارزها را میتوان به دو دستهی عمده تقسیم کرد که این تقسیمبندی خیلی هم سفت و سخت نیست یک جاهایی خاکستری میشود دقیقا نمیدانیم چطور تقسیم اتفاق میفتد ولی به طور عمده میشود رمزارزها را تقسیم کرد به «کوین» یا «توکن» که بهجای کوین میتوانیم بگوییم سکه.
سکهها و توکنها دو فرق عمده دارند که تاکید میکنم این تفاوتها در جاهایی خاکستری میشود. یک فرق عمده آن است که این سکهها (کوینها) که قرار است جایگزین پول بشوند، یعنی هدف از معرفی کردن این سکهها، مثل بیتکوین، «لایتکوین»، «بیتکوینکش»، آن است که تمایل دارند انیها بهصورت عمومی جایگزین پول بشوند. اگر این پولها موفق بشوند در آینده، وقتی شما میخواهید ماشین یا خانه بخرید یا فرزندتان را در مدرسه ثبت نام کنید، باید بتوانید از این پولها استفاده کنید.
در مقابل این سکهها ما توکنها را داریم، که در واقع کوپن یا ژتونی هستند که روی یک اقتصاد خیلی خاصی برای سیستمهای درون پرداختی استفاده میشوند. مثلا فرض کنید سیستمی داریم، مانند همان سیستم اینترنت که گفتم، که شما میتوانید اینترنتتان را غیرمتمرکز از فرد دیگری دریافت کنید، همینطور فرد دیگری که یکی از این دستگاهها را خریده میتواند به بقیه اینترنت ارائه کند و در ازایش پولی دریافت کند. این اقتصاد برای اینکه خوب و بهرهور کار کند احتیاج به پولی دارد که قابل برنامهریزی باشد. به اینصورت که با همان سرعتی که داده تبادل میشود این پول هم بتواند منتقل شود. به همین دلیل در این اقتصاد توکنی تعریف میشود به اسم مثلا HNT۲۳، که همینطور که داده منتقل میشود پرداخت هم صورت میگیرد. دیگر لازم نیست شما برای مبادله ریال بدهید. اصلا غیر ممکن است و اجرایی نیست که شما بخواهید این سیستم را با ریال یا با دلار راه بیندازید. در این اقتصاد، احتیاج به پولی دارید که قابل برنامهریزی هم باشد. در چنین شرایطی، وقتی این سیستم رشد میکند، بزرگ و بزرگتر میشود، افراد بیشتری از این سیستم استفاده میکنند و اینترنت میگیرند، ارزش این توکن هم بالاتر میرود، بهخاطر اینکه این پول، این توکن، نمایندهی اقتصاد بزرگتری است. این اقتصادی که قبلا مثلا ده نفر از آن اینترنت میگرفتند، امروز شاید میلیونها نفر در سراسر دنیا دارند از آن خدمات اینترنت میگیرند. دوباره تاکید میکنم که در حال حاضر حتی در ایران هم از این سیستم استفاده میشود. وقتی این سیستم بزرگتر میشود ارزش پولی که به این اقتصاد بسته است بالا میرود.
پس فرق اول توکنها و سکهها این میشود که سکهها قرار است بهصورت عمومی به عنوان پول استفاده شوند و بسته به اقتصاد خاصی نیستند، ولی توکنها در یک سرویس خیلی مشخصی ارایه میشوند، که در این سرویس مثلا یا داده رد و بدل میکنید یا ذخیرهسازی اطلاعات روی کامپیوتر بقیه اتفاق میافتد و شما فضای اضافهای که روی لپتاپ یا کامپیوترتان دارید را به بقیه اجاره میدهید. این خدماتدهی اتفاق میافتد و توکنی هم در این اقتصاد هست که مبادلهها از طریق آن محقق میشود.
فرق دوم آن است که معمولا این کوینها بلاکچین خودشان را دارند، مثلا بیتکوین یک دفتر کل جدایی دارد که کل تراکنشهایش آنجا ثبت شده، لایتکوین هم دفتر کل جدا دارد، ریپل هم یک دفتر کل جدا دارد. از طرفی خیلی از این توکنها از دفتر کل یک پلتفرم دیگر استفاده میکنندامروزه نزدیک ۱۸ –۱۷ هزار عدد رمزارز در بازار داریم که شاید نصف این تعداد را توکنها تشکیل میدهند،و بالغ بر ۹۵–۹۰ درصد این توکنها روی پلتفرم اتریوم هستند. این رقم دوباره ارزش و نوآوری اتریوم را در این فضا نشان میدهد و اگر الان از نظر اندازه در بازار دومین رمزارز هست و برای سالهای سال دوم بوده، به همین دلیل است که این بستر را برای این توکنها فراهم میکند.
نکته این است که همهی این توکنها روی بستر اتریوم هستند و حساب همه آنها هم روی دفتر کل ثبت میشود حتی تتر که یک سکه باثبات۲۴ و در واقع یک دلار دیجیتال است، بیشتر تراکنشهایش روی اتریوم ثبت میشود. امکانی که اینجا ایجاد میشود آن است که شما توکنهایی دارید که مشخصاتشان در این دفتر ثبت شده و قابل برنامهریزی هم هستند. حالا شما میتوانید خدمات جدیدی اینجا ارایه کنید، یعنی میتوانید یک کد کامپیوتری بنویسید که اگر یکی تترش را آورد و خواست با آن اتریوم بخرد یا یک توکن دیگر مثل BAT توکن بخرد، (این توکن از مثالهای جالبی است که در صنعت تبلیغات کار میکند)، چون هر دوی اینها در این دفتر کل ثبت شدهاند و قابل برنامهریزی هستند، میتوانند بهصورت غیرمستقیم و خودکار بدون نیاز به هیچ شخص یا نهاد متمرکزی این دو تا پول را به هم تبدیل کند. یک نرخ تبدیلی حساب میکند و میگوید مثلا اگر شما امروز ۲۸۰۰ تتر بفرستید به این حساب، من بهصورت خودکار از این حساب یک عدد اتریوم برای شما میفرستم. به خاطر اینکه قیمت تبدیل هر اتریوم مثلا امروز هست ۲۸۰۰ دلار.
این تسهیل در تبادل باعث میشود بتوانیم خدمات جدیدی ارایه بدهیم، مثل پلتفرمهای DeFi. کلا حوزهی دیفای که اخیرا خیلی رشد سریعی داشته عمدتا روی اتریوم شکل گرفتاست. به خاطر اینکه شما میتوانید پولها را به هم تبدیل کنید، میتوانید اتریوم را بهعنوان وثیقه بگذارید، خودکار آن وثیقه را میفرستید به یک شماره حساب، آن حساب به شما بهطور مستقیم و خودکار روی آن وثیقهای که گذاشتید تتر قرض میدهد یا انواع سرویسهای مالی دیگر را ارائه میکند. این یکی از کاربرد توکنهاست.
توکنهای جدیدتری هم هست که اصطلاحاNon-fungible هستند، یعنی توکنهایی که قابل تکرار شدن نیستند، قابل کپی شدن نیستند، به آنها NFT میگویند.
این هم یک کاربرد دیگر است که رشد خیلی سریعی در سالهای اخیر داشته است. مثلا شما میتوانید آثار هنری را به NFT تبدیل کنید و توکنهایش را بفروشید به آدمهای مختلف. این هم بازار داغی هست که بعدا میشود درباره آن صحبت کرد.
ولی به طور کلی ما همین سکهها و توکنها را داریم و این مثالها نشان میدهد کارکرد رمزارزها یا کارکرد بلاکچین به طور کلی خیلی بیشتر از بیتکوین و صرفا یک پول جنرال هست. خیلی از این توکنها خدمات مشخصی ارائه میکنند و متناظر با آنها یک توکن برای پرداختهای درون سیستمی تعریف شده است.
دکتر امینه محمودزاده:
خیلی ممنونم. دکتر «حق باعلی» لطفا بفرمایید رمرزارزها با چه چالشهایی مواجه هستند؟
دکتر مهدی حقباعلی:
یکی از مشکلاتی که برخی از این رمزارزها مثل بیتکوین مثل اتریوم، ریپل یا رمزارزهایی از این قبیل داشتهاند و به مرور که توجه عمومی به آنها بیشتر شد، این مشکل هم بیشتر به چشم آمد، تلاطم شدید قیمت این رمزارزها بود. شما تلاطم روزانهی بیتکوین را که نگاه کنید خیلی راحت میبینید ممکن است در یک روز ۳۰ درصد بالا یا پایین برود. بقیه رمزارزها هم به نحوی خیلی شبیه بیتکوین بالا و پایین میشوند و این به دید کسانی که میخواهند از بیتکوین یا اتریوم به عنوان یک واحد پولی استفاده کنند (عنصری که بشود با استفاده از آن پرداخت کرد و کالا خرید)، یک ضعف بزرگ محسوب میشد. یک مثال جالبش که همیشه زده میشود آن است که در سال ۲۰۱۷ که برهه اوج هیجان بیتکوین بود و در آن دوره هم قیمت رمزارزها یک روند صعودی خیلی زیادی گرفته بود، کنفرانسی برای شیفتگان این رمزارزها در کالیفرنیا برگزار شد، ولی افراد برای ثبتنام در آن کنفرانس حاضر نبودند بیتکوین را به عنوان یک واحد پرداخت قبول کنند. استدلالشان این بود که خیلی تلاطم دارد و ممکن است که قیمتش پایین بیاید و برگزارکنندگان کنفرانس ضرر کنند.
از این جهت وجود این تلاطم یک مسالهای بود که افراد دنبالش بودند که چطور میشود حل کرد. یک پاسخ این بود که بهتدریج وقتی که مقدار استفاده بیشتر شود و مردم آشنایی بیشتری پیدا کنند این تلاطم خودش به طریقی به صفر میل میکند و رمز ارز تبدیل به یک واحد پول میشود. اما یک خلاقیت دیگری هم به وجود آمد و آن هم این بود که شرکتهای جدیدی آمدند و سکههای باثبات را اصطلاحا ضرب کردند یا به وجود آوردند. منطقشان مثل یک بانک مرکزی جدید بود، گفتند فقط زمانی یه کوین ایجاد یا منتشر میکنیم که به ازایش یک دلار در گاوصندوق شرکت گذاشته باشیم. خیلی شبیه به سیستمی که در دهههای قبل از ۱۹۷۰ در بانکداری مرکزی دنیا بود، قبلاز دههی ۷۰ بانک مرکزی آمریکا اگر یک دلار منتشر میکرد مطمئن بودید که در گاوصندوق بانک مرکزی آمریکا مابهازایش طلا وجود دارد. همین کار را اولین بار شرکتی به نام تتر انجام داد. گفت که من یک تتر منتشر میکنم به شرط اینکه ابتدا یک دلار در گاوصندوق شرکت بگذارم. این باعث شد که اصطلاحا قیمت تتر به نحوی به قیمت دلار میخکوب۲۵ شود. شما اگر سیر قیمت تتر را نگاه کنید با قدری نوسان خیلی نزدیک به همان یک دلار هست، و بسته به اخبار مختلفی که منتشر میشود حول این قیمت نوسان میکند.
این نوآوری خیلی جالبی بود. بعدش استیبل کوینهای دیگر هم به وجود آمدند. مثل UST Coin و کوینهای دیگر و اینها تبدیل شدند به یک واحد پولی بهخصوص در فضای خود رمزارزها برای تبدیل کردن رمزارزها به همدیگر. یعنی من اگر میخواستم بیتکوین را به اتریوم تبدیل کنم، میتوانستم اول بیتکوین را به تتر بعد تتر را به اتریوم تبدیل کنم، یا حالا چیزهای دیگر. بنابراین این فضا باعث شد دستهی استیبل کوینها به وجود بیایند. ابتدا گفته میشد این استیبلکوینها راه حل خیلی خوبی هستند اما بهتدریج تردیدهایی به وجود آمد، از جمله در مورد خود تتر.
میخواهم از دکتر «شمس» که یک تحقیق خیلی خوب در مورد این مساله دارند که در آن نشان میدهند تتر شاید آنقدرها هم که ما فکر میکردیم پشتوانهاش محکم نبوده، خواهش کنم که قدری در مورد این مسئله بیشتر برای ما توضیح بدهند.
دکتر شمس:
بله حتما، بحث استیبلکوینها خیلی موضوع جذابی است. من اول یک نکتهی دیگر بگویم. کلا استیبلکوینها از یک طرف، فرصتهایی در این بازار پیش میآورند که امکانات خیلی جدیدی هست و از طرف دیگر تهدیدهایی هم دارند که راجع به آن هم صحبت میکنم. این موضوعی که گفتید خیلی استفادهی بهجا و درستی هست. کلا اگر قرار است که یک سیستم مالی داشته باشید دوست دارید که این سیستم نوسان۲۶ بالایی نداشته باشد، و اگر پولتان را الان به بیتکوین تبدیل کردید اینطور نباشد که فردا ۲۰ درصد زیاد یا کم بشود. یک کارکرد استیبلکوینها همین هست. کارکرد دیگرشان این است که اینها دلارهایی هستند (البته استیبلکوین میتواند به واحدهای پولی دیگر هم وصل شده باشد ولی بیشترشان به دلار میخکوب شدهاند) که قابل برنامهریزیاند. یعنی در آن سیستم DeFi که صحبت کردیم شما میتوانید بهصورت خودکتر با برنامهی کامپیوتری، بدون دخالت هیچ انسانی، پولتان را بهصورت تتر یا بیتکوین یا Synthetic Bitcoin وثیقه بگذارید. سپس، روی آن پلتفرمها و بهطور خودکار مثلا USDC که یکی از استیبلکوینهاست بگیرید. این اتفاق نمیتواند با دلار رخ بدهد، با پولی که قابل برنامهریزی نباشد این اتفاق ممکن نیست. در نتیجه بخشی از رشد استیبلکوینها همزمان شده با رشد پلتفرمهای دیفای و سرویسهای غیرمتمرکز مالی، که اصلا این تتر آنجا میتواند برای مبادلهی تتر یا کلا استیبلکوینها استفاده بشود.
نکتهی دیگری که وجود دارد بحث تهدیدهای استیبل کوینهاست. من تاکیدم به این دلیل روی تتر است که هنوز تتر بزرگترین استیبلکوین هست. با اینکه استیبلکوینهای دیگر نرخ رشدشان در سالهای اخیر بعضا بیشتر از تتر بوده و از نظر اندازه دارند به تتر نزدیک میشوند. استیبلکوینها به عنوان پول رایج در اقتصاد رمزارز استفاده میشوند، یعنی اگر فرض کنید بیتکوین و اتریوم کالاهای این اقتصاد هستند (اینجا باید از بعد مالی و پولی آنها بیرون بیاییم و فرض کنیم کالا هستند)، پول نقدی که در این اقتصاد استفاده میشود تا این کالاها را مبادله کند استیبلکوینهایی مانند تتر هستند. با اینکه اندازهی کل تتری که در بازار هست خیلی کوچکتر از بیتکوین و اتریوم هست، حجم مبادلات تتر بیشتر از مجموع مبادلات بیتکوین و اتریوم و رمزارزهای دیگر است. این نشان میدهد که مردم تتر را استفاده میکنند تا بقیه رمزارزها را مبادله بکنند.
اینجا دو تهدید پیش میآید، یکی اینکه پشتوانهی تتر به طور خاص خیلی غیرشفاف و نامشخص هست، در آن تحقیقی که ما انجام دادیم هم نشان میدهیم که هیچوقت پشتوانهشان کامل نبوده یعنی برخلاف ادعایشان که مثلا اگر ما ۸۰ میلیارد دلار امروز تتر در بازار داریم، اینها باید معادل ۸۰ میلیارد دلار یا پول یا کالاهایی که به راحتی قابل تبدیل به پول هستند در گاوصندوق شرکت داشته باشند. تحقیق ما نشان میدهد که آن گاوصندوق پر نیست، یک جاهایی خیلی خالیتر از آن چیزی است که مردم فکر میکنند. یکی دو سال بعد از آن تحقیق ما هم دادستان عمومی نیویورک پروندهای باز کرد و تحقیقی انجام دادند و هم فهمیدند که واقعا این گاوصندوق به میزانی که باید، پر نبوده است. این پدیده یک تهدید است که پول بدون پشتوانه در بازار توزیع شده و اگر زمانی اتفاق خیلی بدی در بازار اتفاق بیفتد و قیمت یک دفعه خیلی کاهش پیدا کند و مردم بخواهند پولشان را از بازار رمزارز بیرون بیاورند و تترهایی که دارند را به دلار تبدیل کنند، اصطلاحا فراری روی تتر اتفاق میافتد و اگر تتر پشتوانه نداشته باشد و نتواند جوابگوی این تبدیل تتر به دلار باشد، آنگاه تتر سقوط خواهد کرد. بهخاطر حجم مبادلات تتر و تاثیرش روی بازار، کل بازار رمزارزها هم ممکن است با مشکل مواجه شود. یعنی تتر میتواند به واسطه پشتوانه نداشتنش ریسک سیستماتیک این بازار را بالا ببرد.
یک بحث دیگر اینکه تقریبا غیر شفاف بودن پشتوانهی تتر خیلی در بازار پذیرفته شده هست، یعنی به دلایلی با این موضوع کنار آمدهاند. بحث دیگر اینکه به خاطر اینکه تتر بهعنوان پول رایج در این اقتصاد استفاده میشود کسانی که تتر را منتشر میکنند، در این اقتصاد نقششان مثل نقش بانک مرکزی میشود، از این نظر که عرضهی پول را کنترل میکنند. این هم جالب است بدانیم افرادی که پشت تتر هستند هم وضعیت مشخصی ندارند، یعنی چهار پنج نفر هستند (که خیلی هم پیشینه مشخصی ندارند) و یک اکسچنج به اسم بیت مینکس که در هنگکنگ ثبت شده و اینها را حمایت میکند.
نکتهای که پیش میآید که ما در تحقیقمان نشان دادیم، و هنگام ذکر آن گریزی خواهم زد به بحث شفاف بودن بلاکچین، آن است که این شفاف بودن کمک میکند که بتوانیم منتشر شدن پول و گردش پول در این اقتصاد را مانیتور و ثبت کنیم و اثرات قیمتیاش را ببینیم. یعنی دقیقا میتوانیم زمانی که تتر منتشر و معامله شده در بازار را به ثانیه ببینیم و ببینیم که اثر قیمتیاش چطور هست. چیزی که در تحقیقات متوجه شدیم این است که تتری که بدون پشتوانه منتشر میشود و عرضهی پول را در اقتصاد بالا میبرد اثر تورمیای ایجاد میکند که قیمت بیتکوین و بقیه رمزارزها را هل میدهد به سمت بالا. یعنی در آن برههی ۲۰۱۷ که قیمت بیتکوین از حدود ۱۰۰۰ دلار رسید به ۲۰۰۰۰ هزار دلار در یک بازهی چند ماهه، ما نشان دادهایم که بیش از نصف این رشد قیمت متاثر از تتر بود. این اثر تورمی در واقع ریسک دیگریست که اگر تتر بدون پشتوانه توزیع شود ایجاد میکند. در آن صورت دیگر خیلی مشخص نیست که تغییر قیمت به دلایل بنیادین هست، از تکنولوژی زیربنای آن رمزارزها نشات گرفته یا یک اثر تورمی است.
حالا که راجع به این موضوع صحبت کردم دربارهی آن بحث شفافیت هم میتوانم صحبت کنم. مزیت بزرگی که رمزارزها و فنآوری بلاکچین دارند این است که برای بیشتر این رمزارزها مانند بیتکوین و اتریوم، هر تراکنش مالی که روی این سیستمها انجام شده روی این پایگاه اطلاعاتی که عمومی هم هست و همه میتوانند ببینند ثبت و ضبط شده است. پایگاه اطلاعاتی بزرگی است که فکر میکنم حجمش باید مثلا ۴۰۰ –۳۰۰ گیگا بایت باشد، امروز شما میتوانید ریز به ریز ببینید که در چه لحظهای چه حسابی به چه حسابی چقدر پول ریخته است. درست است که صاحب این حسابها را لزوما نمیشناسید، ولی نکته این است که اولا میتوانید تراکنشهای بین حسابهای مختلف را ببینید. دوم اینکه در خیلی از موارد، بازیگران عمده این حسابها هم شناخته شده هستند. یعنی مثلا میدانیم کدوم حسابها مربوط به اکسچنج بیتفینکس است که از تتر حمایت میکند، مثلا کدام حسابها مربوط به اکسچنج بایننس هست که تتر در آن خیلی محبوب است و مردم برای مبادلاتشان استفاده میکنند. در نتیجه میتوانیم بلاکچین بیتکوین را ببینیم، تراکنشهای بیتکوین که مربوط به تتر هستند را ببینیم. از طرف دیگر بلاکچین تتر را هم که در۲۰۱۷ یک بلاکچین مستقل داشتند از اتریوم و الان یک توکن روی اتریوم شدهاند، روی آن بلاکچین هم میتوانیم توزیع تتر را ببینیم و دقیقا مبادلههای تتر به بیتکوین را در بیاوریم و زمانی که پول در اقتصاد توزیع شده و تبدیل شده به کالا (که اینجا بیتکوین هست) را مشخص کنیم و اثر قیمتیاش را ببینیم. این شفافیت خیلی جاها میتواند کمک بکند، یکی در همان پروندهای که گفتم، یکی هم در بحث پولشویی. دولت میتواند این مبادلات بیتکوین را ببیند، الان یکسری شرکت هستند به اسم Chain Analysis این زنجیرهی مبادلات را آنالیز میکنند و مشاوره میدهند به نهادهای دولتی برای اینکه پولشویی را ببینند، برای اینکه مثلا اگر یک حمله سایبری میشود بتوانند این پول را ردگیری کنند. از طرف دیگر به شرکتهای سرمایهگذاری هم مشاوره میدهند که الان چقدر مبادله انجام شده، مثلا از این حساب رفته به آن حساب. این میتواند تعبیری برای تغییرات قیمت داشته باشد و افراد میتوانند براساس آن تصمیمات سرمایهگذاری بکنند. این بحث شفافیت هم خیلی بحث جذابی است برخلاف تصور عمومی حداقل به نسبت پول نقدْ بلاکچین شفافیت بالاتری دارد و کل تراکنش مالی را ما میتوانیم ببینیم.
دکتر محمودزاده:
متشکرم، پس میتوان گفت که الان فعالیت بخش مالی در دو فضای متمرکز و غیر متمرکز انجام میشود؟
دکتر شمس:
بحث تتر نشان میدهد که همهی نهادهایی که در بازار رمزارز داریم غیرمتمرکز نیستند. یعنی در واقع یک سهگانهای داریم که یکی امور مالی متمرکزی است که نهادهای سنتی هستند، بانک و بانک مرکزی و نهادهای مالی دیگر، یک بحث فایننس غیرمتمرکز را داریم در بازار رمزارز مثل دیفای، مثل رمزارزهایی مانند بیتکوین و اتریوم که کاملا غیر متمرکز اداره میشوند (در واقع اصلا اداره نمیشوند بهصورت غیر متمرکز برای خودشان کار میکنند). دسته سوم، نهادهای متمرکزی هستن که در بازار رمزارز هستند، مانند تتر و اکسچنجهای متمرکز مثل bitfinex یا binance exchange که نهادهای متمرکز بازار رمزارز هستند و امروزه قدرت زیادی هم بهویژه در بازار مالی دارند.
در نتیجه آن رویایی که قبلتر گفتم که بعد از بحران اقتصادی به وجود آمد که ما میخواهیم اقتصادی داشته باشیم که بر هیچ نهاد متمرکزی بنا نشده باشد، آن رویا شاید اتفاق نیفتاده یا هنوز با آن فاصله داریم. ولی اگر روندهای اخیر را در بازار ببینید، اتفاقا قدم دیگری به سمت اینکه این نهادهای متمرکز را بتوانند کنار بزنند و دنیای رمزارز را حتی غیر متمرکزتر بکنند هم برداشته شد. مثلا اکسچنجهای غیر متمرکزی که الان با استفاده از قراردادهای هوشمند روی بلاکچین اتریوم نوشته شدهاند، جزیی از آن پلتفرمهای دیفای هستند که دارند محبوب و محبوبتر میشوند. اینها و در واقع جایگزین اکسچنجهای متمرکزی مثل binance و bitfinex میشوند. بهعلاوه، از طرف دیگر سکههای باثبات غیرمتمرکزی مانند DAI را هم داریم که سکه باثباتی است که سعی میکند با تتر رقابت کند و با اینکه هنوز اندازهاش کوچکتر از تتر هست، ولی نرخ رشدی که در چند سال اخیر داشته بیشتر از تتر بوده است. این روند اقبال عمومی به اینکه به سمت غیرمتمرکز شدن برویم را نشان میهد.
خلاصه اینکه این پتانسیل وجود دارد که خیلی وراتر از بیتکوین و صرفا ارائه یک پول دیجیتال برویم. بهعلاوه، این پتانسیل اینجا وجود دارد که این سیستم خودش را هم اصلاح کند. قطعا محدودیتها و مشکلاتی هم وجود دارد، کلاهبرداریهایی رخ میدهد، هر تکنولوژی جدیدی که بیاید ذاتا این اتفاقات بهخاطر هیجانی که مردم دارند رخ میدهد، ولی این سیستم در حال اصلاح خودش هست و به سمتی میرود که شفافتر، غیر متمرکزتر و بهرهورتر میشود.
پیشبینی اینکه کدام رمزارز میماند یا فردا چقدر تغییر میکند سخت است ولی پیشبینی من آن است که ۱۰–۵ سال دیگر این بازار، بازارِ بزرگی خواهد بود کاربردهای فراوانی خواهد داشت، چیزی مثل اتریوم خواهد ماند و بیزینسهای جدیدی شکل خواهد گرفت، این چیزیست که من حدس میزنم اتفاق بیفتد در بازار رمزارز.
دکتر محمودزاده:
خیلی ممنونم آقای دکتر خیلی بحث خوبی بود متشکرم.
برای جمعبندی مباحث باید بگویم که مبنای کسبوکار مبادلهای است که بشود به تحققش امید بست. بر این اساس جوامع سعی کردهاند سازوکارهایی را طراحی کنند که اجرایی شدن قرارداد بین افراد را تضمین کند. وگرنه در عمل مبادلهای انجام نمیشد و کسبوکاری توسعه پیدا نمیکرد و ما در همان شرایط اولیه تمدن میماندیم.
این سازوکارها در قالب نظامهای متمرکزی ایجاد شدند که ایفای تعهدات را به صورت متمرکز رصد و تضمین میکرد، ابزارهای لازم برای مبادله هم فراهم شد: پول، اختراعی از بشر که فقط در صورتی کار میکند که همه به آن باور داشته باشند. به نظر میرسد فناوری ایجاد این همهباوری تا به حال مبتنی بر یک قدرت متمرکز بوده، هرچه گسترهی قدرت بیشتر دامنهی استفاده از آن پول هم بیشتر.
از حدود سیصد سال پیش شاید بانک مرکزی و بانکها انحصارگران خلق پول و تسهیل مبادله شدند، فناوری دیگری وجود نداشت که اشخاص بتوانند به آن اعتماد کنند و مبتنی بر آن ارزشهایی که هر کدامشان جداگانه خلق کرده بودند را جابهجا کنند. بحران ۲۰۰۸ نشان داد که این نگهبانان هم گاهی خیلی بد عمل میکنند، آیا راهی وجود دارد که بشود نوعی از پول را بین دو شخص جابهجا کرد بدون اینکه بانکها درگیر شوند؟
با تولد فناوری بلاکچین این رویا به حقیقت پیوست فناوریای که دامنهی استفادهاش خیلی گستردهتر از مبادلات مالی شد و امروزه بیشتر از ۱۸ هزار عدد رمزارز را پشتیبانی میکند؛ بلاکچین پنج ویژگی مهم دارد که به کمک آن توانسته با استفاده از ظرفیتهای بلا استفادهای که در اقتصادهای مختلف وجود داشته خلق ارزش بکند، مبادلهای که مبتنی بر بلاکچین ایجاد میشود قادر به حفظ تاریخچهی معاملات است، بهصورت P2P انجام میشود، خیلی شفاف است و در عین حال امکان ناشناس ماندن را پشتیبانی میکند، برگشتناپذیر و در نهایت قابل برنامهریزی است. بلاکچین این اطمینان را ایجاد میکند که خرج دوبارهی پول دیجیتال ممکن نیست و به این روش از یک تریلیارد دلار ارزش ثبت شده در دفاتر کل مراقبت میکند. همهباوری در این فناوری از اینجا نشات گرفته که تراکنشهای خودِ قرارداد و تراکنشهای مالی مرتبط با آن همه روی یک دفتر دیجیتال به صورت غیرمتمرکز و توسط کدهای کامپیوتری ثبت میشوند. این ثبتها توسط همه قابل مشاهدهاند و تقریبا نمیتوان تغییرشان داد.
در این فضا بیتکوین به عنوان یک رمزارزی پیشرو متولد شد، اما با پیشرفت فناوری سویههای جدیدی آمدند که برخی از نقایص آن را از نظر محدودیت تعداد تراکنش و مصرف انرژی ندارند و افق رشد بالاتری برایشان قابل تصور است.
بر مبنای پیشرفت فناوری و استقبالی که از ایدهی بلاکچین شد روندهای جدیدی در اکوسیستم رمزارزها روی داده که به آنها اشاره میکنیم، سکههای با ثبات ایجاد شدند که بتوانند به کمک پشتوانههایی که برای این نوع از رمز ارزها معرفی میکنند نوسانات آنها را کم کنند، دادههای اخیر نشان میدهد که تا اندازهی خوبی در تحقق این هدف موفق بودهاند و تا وقتی که حجم زیادی از دارندگان این سکهها نگران نشوند و برای تعویض آنها اقدام نکنند، ارزش این سکهها میتواند تقریبا باثبات بماند. با این حال تحلیلها نشان میدهند که اگر پدیدهای شبیه به هجوم بانکی اتفاق بیفتد شاید نتوان روی ثبات سکههای باثبات هم چندان حساب کرد. بهعلاوه، ابهاماتی در مورد ارزش داراییهایی که به عنوان پشتوانههای این سکهها در نظر گرفته شده وجود دارد که بحث رگولاتوری رمزارزها و اثری که میتوانند روی ثبات مالی بگذارند را برای ما خیلی پررنگ میکند.
روند دیگر معرفی سکههای جدید و همچنین ورود بانکهای مرکزی به این بازار است، کشورها تحقیق و اجرای رمزارزهای بانک مرکزی CBDCها را شروع کردهاند، اینها موضوعات بسیار مهمی است که در این قسمت زیاد دربارهشان صحبت نکردیم و در قسمت اول «فارکستپلاس» و قسمت 8 از فصل 2 فارکست هفتگی بیشتر بررسی شدند.
روند سوم شکل گرفتن پلتفرمهایی مثل اتریوم است که خودشان به عنوان بستر معاملات عمل میکنند. این بستر شاید گستردهترین محل استفادهی کسبوکارها از بلاکچین باشد، البته در این فضا قضیه به کوینها محدود نشده و توکنها معرفی شدهاند که بتوانند مبادلات درون یک مجموعه را تسهیل کنند بدون اینکه نیازی به پولهای رسمی وجود داشته باشد. توکنها درون زنجیره میچرخند و تسویهها با استفاده از آنها مبتنی بر توافق طرفین انجام میشود و فقط وقتی قرار است مبادله با یک شخص بیرونی باشد نیاز به یک پول دیگر احساس میشود، پولی که توسط شخص بیرونی هم پذیرفته شده باشد. در این چارچوب میشود بدون زیاد کردن حجم پول اقتصاد مبادلات را انجام داد، تولید را راه انداخت و رشد ایجاد کرد. مفهومی که در قالب «تامین مالی زنجیرهی تولید» در قسمت اول به آن پرداخته بودیم.
در نهایت از دل این فناوری محصول جدیدی درآمد که بیشتر فینتکها با آن کار میکنند: DeFi، ساختاری که در آن بدون اینکه نهاد متمرکزی وجود داشته باشد خدمات مالی مثل استقراض و بیمه ایجاد و مبادله میشوند. اینکه برای سرمایهگذاری روی رمزارزها باید به چه عواملی توجه کرد و روندهای ریسک و بازده این ابزارهای جدید پساندازی چیست موضوعی است که امیدواریم بتوانیم در جلسهی دیگری به آن بپردازیم.
متن اپیزودها توسط سرویس تبدیل گفتار به نوشتار فارسی «فارسآوا» پیادهسازی شده است.
از پلتفرم کست باکس گوش کنید :